تجلی و ظهور امام زمان در هستی

نویسنده

چکیده

تجلی و ظهور، مفهومی بنیادین در عرفان نظری به شمار می‌آید و هم‌ردیف
با مفاهیمی چون وحدت و کثرت، اسما و صفات، انسان کامل و فنا، پرگستره
و پرکاربرد است. عرفان آن‌گاه از تجلی و ظهور سخن به میان می‌آورد که عزم رخ گشودن از حقیقت مطلقه نماید. وجود مطلق تا بر اطلاق خود باقی باشد، دست معرفت نظری و عملی، و عقلی و شهودی، هرگز بدان نمی‌رسد و نقاب بر رخ، از ازل تا ابد پوشیده می‌ماند. آن‌گاه که اراده کند پرده از رخ برگیرد، تعیّن می‌یابد و با نخستین تعیّن جلوه کرده، سلسلة تجلیات و ظهورات
نیز می‌آغازد.
کلام، نظام پیدایش عالم را خلقت می‌نامد؛ فلسفه با علیّت، هستی را برمی‌رسد و عرفان نظری با تجلی و ظهور وجود را می‌کاود. از تجلی و ظهور با تشأن و تنزل و مانند آن نیز یاد می‌آورند. از دیگر سو، عرفان نظری و عملی چنان با مفهوم و حقیقت انسان کامل در هم تنیده که کم‌تر جایی از آن را بدون حضور وی بتوان به فرجام رساند. از آن‌جا که پرشکوه‌ترین مصداق خلیفة الله و برترین انسان کامل محمّدی6 در این روزگاران و تا برپایی قیامت، موعود ادیان، مهدی4 است، کنکاش در ارتباطِ این دو مفهوم بنیادی می‌تواند سرآغازی بر بسیاری معارف امامت و پژوهش‌های دامنه‌دار میان‌رشته‌ای، به‌ویژه در حوزة عرفان و مهدویّت باشد.
نوشتار پیش‌ رو بر آن است تا آغازگری باشد بر این پویش و کاوش.

کلیدواژه‌ها