در اندیشه دینی، فطرت، نظریهای است مبتنی بر این بیان که نوع انسانها ماهیت واحدی دارند و دارای یک سلسله حالات ثابت و مشترکند که میتواند خاستگاه نظام ارزشی، شناختی و رفتاری معین و واحد نیز باشد. همچنین تنها نظامی معتبر و صحیح است که در حقایق و واقعیتها ریشه داشته باشد و تنها از آنها تغذیه کند. مقاله با بیان دیدگاه و نگرش دینی و فرادینی اندیشمندان از یکسو به تبیین فطرت به معنای اصل مشترک انسانها میپردازد و از سوی دیگر با بیان فرهنگ به معنای نظامی از رفتارهای بایسته و شایسته به این نتیجه میرسد که وقتی واقعیات و تکوینیّاتی هست که همۀ انسانها در آن مشترکند، چرا نتوان نظام ارزشی، شناختی و تشریعی معتبر، صحیح و معینی داشت که بتواند همۀ آدمیان را به خیر، سعادت و کمال رهبری کند؟ این فرهنگ واحد به پشتوانۀ فطرت بشری چیزی جز آموزههای گرانقدر مهدویت نیست. فرهنگ مهدویت، دکترینی جهانشمول است که هرچند نیازی برخاسته از درون همۀ انسانها و موافق فطرت آنهاست، جهتدهندۀ نیازهای متعالی آنان در جهان بیرون نیز هست که به دلیل ثبات، همهزمانی و همهمکانی بودن، منشأ و ملاک اعتبار و صحت آن، همیشه، در همهجا و برای همۀ جامعهها مطلوب است و دیگر نظامها و فرهنگها بسته به میزان اختلافی که با آن دارند، ارزشیابی خواهند شد.