در دوره قاجار به سبب پیدایش تفکر مشروطیت و آغاز فعالیت فرقه بابیه و بهاییه، توجه عالمان و واعظان دینی به مباحث مهدویت بیش از پیش شد و آنان در اینباره کتابهایی تدوین کردند. اما برخی از این کتب، آسیب جعل و تطبیق را به همراه دارند و گویا نویسندگان آنها خود را ملزم به اثبات ادعایشان از هر طریقی میدانستهاند. متأسفانه این آسیبها در دوره بعد نیز نقد نشده، در منابع بعدی رسوخ کرده و پذیرفته شدهاند. یکی از این نویسندگان، ابوالحسن مرندی است که در کتابهای خود، تطبیقها و سخنان بدون استناد فراوانی آورده است. در این نوشتار با روش توصیفی _ تحلیلی به سه اثر از این نویسنده با نامهای براهین الفرقان، فجائع الدهور و لمعان الانوار پرداختهایم و حاصل پژوهش، دست یافتن به روایتهای نامعتبر، جعلی و تطبیقهای بدون دلیل است. از سوی دیگر، مرندی برخی روایتها را از کتبی نقل کرده که هیچکس جز وی ندیده و فهرستنگاران نیز از این کتابها نامی نبردهاند!