مقاله پیش رو با این پرسش به جریان افتاده که «آیا مفهوم انتظار موعود، جایگاهی در منظومۀ فکری شایگان خواهد یافت؟» در مسیر پاسخ به این سوال، ابتدا با روش توصیفی _ تحلیلی، طرحی مستند را از سیر اندیشۀ شایگان ارائه کرده و در ادامه با تمرکز بر حفرهها و کاستیهای اندیشۀ او، انتظار طرح اندیشۀ موعود را در این منظومۀ فکری نشان میدهیم. اجمالاً به نظر میرسد شایگان با پذیرش مدرنیته و ضمن گرایش همزمان به نگرش اشراقی، در پی جبران اصلیترین کاستی دنیای مدرن، یعنی رنگباختگی و دستساخته شدن معنویت، برآمده است. اما نوسان موجود در مبانی معرفتی او، نتایج ارائه شده از سوی این متفکر را از حد توصیه و تعارف فراتر نبرده است. با این حال، رجوع شایگان به مفهوم انتظار _ به عنوان یک چشمانداز دینی، عرفانی، اخلاقی و اجتماعی _ فرضی است که تحقق آن، ضمن سازواری با سایر اجزاء اندیشۀ شایگان، زبان او را برای سخن گفتن با مخاطبین خود گویاتر کرده و طرح ارائه شده از جانب وی را پربارتر خواهد ساخت.