موعودگرایی، اعتقاد به موعودی نجاتبخش و شخصی، از دیرباز تا کنون از اساسیترین و بنیادیترین آموزههای ادیان بزرگ بوده و هست؛ به طوری که به راحتی میتواند یکی از زیرمجموعههای برجسته در الهیات اجتماعی قرار گیرد. الهیات اجتماعی شاخهای از الهیات است که به وارسی و تحلیل معضلات اجتماعی از نظرگاه وحی و مکاشفه الهی میپردازد. ما نیز در این مجال کوتاه با روش توصیفی تحلیلی، با معرفی الهیات اجتماعی و برخی رویکردهای موجود آن، و نیم نگاهی به باور موعودگرایی در کتاب مقدس، تلاش کردهایم جایگاه موعودگرایی در الهیات اجتماعی مسیحیت امروز را گزارش نماییم. آنچه اکنون در حوزه موعودگرایی، خصوصاً از منظر الهیات مسیحی، موجود است، سهم قابل توجهی از ادبیات متراکم الهیات اجتماعی را شامل نمیشود، و جز چندین تلاش علمی با رویکرد الهیاتی، محصول شایان دیگری به چشم نمیآید. این در حالی است که باور موعودگرایی در دوران معاصر، به ویژه از قرن بیستم، تحت تأثیر جریانات سیاسی و فرهنگی به نحو مغرضانهای، در قالب اشکال گوناگون ظهور و بروز داشته است؛ ظهور و بروزی که تحت لوای مفهوم منجی موعود، توانسته است افکار، باورها، کنشها و قلمروهای زیادی را تحت سیطره خود در آورد.