باور به حضرت مهدی4 و منجی آخرالزمان برای مسلمانان از شاخصترین وجوه اعتقادی به شمار میآید. اشتراک در این عقیده بین همۀ فرَق اسلامی امری بارز و مشهود است. از اینرو متهم کردن شخصیت یا فرقهای به اعتقاد نداشتن به این اصل اصیل اسلامی، پذیرفتنی نیست، مگر اینکه چنین فردی را یا ناآگاه قلمداد کنیم یا غرضورزی و جهتگیری را در قضاوتش دخیل بدانیم. مثلاً اینکه شخصی همچون اقبال لاهوری با آن شور مذهبی و حساسیت دینی با اتهام انکار مهدویت رانده شود، امری ثقیل و ناپذیرفتنی به نظر میرسد. در این نوشتار، ضمن بازگو کردن اعتراضی که به اقبال وارد شده، با استناد به آثارش _ بهویژه آثار اردوی او _ درصدد پاسخ دادن به این اعتراض خواهیم بود