بحث درباره کرامات و خوارق عادات، ابعادی گوناگون دارد؛ از جمله، ارزش و اهمیت آن نسبت به شخصی که ادعای کرامت دارد و برای دیگران که با این ادعا مواجه هستند. این نوشتار، از نگاه عارفان مسلمان به منظور پاسخ به این پرسش و همچنین برای جلوگیری از آسیبهایی مانند مفتون شدن در اثر مشاهده خرق عادت _ که از این راه ممکن است دامنگیر انسان شود _ سامان یافته است. وجود مدعیان ولایت و به طور خاص، مدعیان مهدویت و ایجاد حلقههای گوناگون انحرافی، ضرورت این بحث را موجه میسازد. از جمله یافتههای پژوهش این است که کرامت حقیقی، معرفت به خدا و تخلّق به اخلاق الله است، نه صرف تصرفات ظاهری در طبیعت. اولیای حقیقی خداوند به خرق عادات توجه نکردهاند و حتی آن را کتمان میکنند و تصرف در عالم در محضر خداوند را خلاف ادب میدانند. مشغول شدن به خرق عادت و غافل گردیدن از معرفت حق، میتواند مکر و استدراج در حق متصرّف باشد. از جمله آسیبهایی که اینچنین به جامعه وارد میشود و دوستداران این طریق را در گرداب خود فرو میبرد، پیروی بیچون و چرا از مدعیانی است که برای اثبات ادعای خود دست به خرق عادت و کرامت میزنند. نوشتار پیش رو ما را به این نتیجه رهنمون میسازد که هر کار خارقالعادهای کرامت نیست و انسانی صالح که کرامت دارد، کرامت خود را وسیله جلب توجه دیگران و جمعآوری مریدان نمیکند.