< p class="a" dir="RTL">مهدویت، به عنوان عقیده و آرمان بسیاری از مسلمانان، قرنها است که توسط بزرگان و عالمان، تبلیغ و هدایت شده است. رویکرد جدی این اندیشه، زمینهسازی جهت تحقق جامعه عبودیت محور به رهبری انسانی معصوم است که مدیریت آینده جهان و انسان را با توجه به احاطه نسبت به جهان و هستی در دست گیرد. طولانی شدن غیبت و تنوع در برداشت از آن، محل چالشها، آراء و نظرات گوناگون و گاه متعارض با یکدیگر شده و با گذشت زمانی نزدیک به دوازده قرن، در سطوح مختلف جامعه بر ابهام بیشتر این آموزه افزوده شود. این گستره زمانی و فهم متنوع موضوعی، نهتنها باعث درک متفاوتی نسبت به این آموزه را پدید آورده، بلکه موجب تنش در لایههای مختلف فرهنگی جامعه اسلامی_ که مدعی جهانی بودن آموزههای اسلامی است_ نیز شده است. این مقاله با نگاه کلنگر و روش تحلیلی به کمک استقراء و استناد به دادهای فرهنگی_ اجتماعی تلاش دارد تا با توجه به بعد اجتماعی فرهنگ به این سوال پاسخ دهد که چه چالشهایی جهت تحقق فرهنگ مهدوی در سطوح مختلف اجتماعی وجود دارد. نبود مرامنامه، ضعف در ظرفیتسنجی، تجمیع نشدن توانمندیها، ضعف در کارآمدی و بحران در همگرایی و همافزایی اجتماعی مهمترین عوامل رکود و افول در حوزه فرهنگ مهدویت هستند که زمینهرا برای نا امیدی اجتماعی در نجات بخشی این آموزه فراهم کردهاند.