در روایات مهدوی، از سویی به دعا برای تعجیل فرج توصیه شده و از طرفی شتابخواهی و استعجال در امر ظهور، مورد نهی قرار گرفته است. سؤال این است که آیا این دو بیان از تناقض رنج نمیبرد و آیا دعا برای تعجیل فرج، مصداقی از شتابخواهی و استعجال نیست؟! پاسخ به این سوال، دلیل سامان یافتن این مقاله است. نویسنده کوشیده است تا با تبیین دقیق مفهوم لغوی و بازشناسی جایگاه استعجال در سایه روایات اهلبیت؟عهم؟ به این پرسش پاسخی در خور دهد. خلاصه اینکه استعجال، شتابخواهی پیش از فراهم آوردن مقدمات امر ظهور است که در جهل به وظیفه، سنتها و حکمت تأخیر ظهور ریشه دارد اما دعا برای تعجیل فرج، به عنوان جزء یا شرط مقدمات ظهور، شتابخواهی در کنار فراهم آوردن مقدمات است که براساس تاثیر شایان دعا در تعجیل ظهور مورد توجه است. نحوه جمعآوری دادهها در این مقاله کتابخانهای و روش تحقیق در آن توصیفی تحلیلی است.