چند کانون مرکزی در تحولات و حوادث قبل از ظهور و آینده جهان، وجود دارد که شناخت و رصد کردن تحولات مربوط به آنها از اهمیت زیادی برخوردار است و میتواند ما را در تحلیل درست رویدادها و مباحث مرتبط با آخرالزمان و ظهور امام زمان7 در علم "آیندهپژوهی"، یاری دهد. این کانونهای مرکزی عبارت است از: منطقه شام و سوریه، ایران، عراق، فلسطین و عربستان؛ کشورهای مذکور در جغرافیایی عصر ظهور و در مثلث "مکه _ کوفه _ قدس"، مرکز تحولات و رویدادهای مهمی خواهند بود و در آینده این کشورها، قبل از ظهور، اتفاقاتی بسیار سریع و شگفتآور رخ خواهد داد که تأثیرات مهمی بر امنیت منطقهای و حتی جهانی خواهند گذاشت. بنابراین دیدهبانی سیاسی و نظامی این کشورها در هر برههای از زمان، میتواند اهمیت استراتژیک و آیندهپژوهانه مهدوی، داشته باشد. در این میان و در زمره سلسله حوادث قبل از به قدرت رسیدن حاکم آینده شام و سوریه در عصر ظهور (سفیانی)، خسف دمشق از اهمیت به سزایی برخوردار است. تبیین احتمالات مختلف در وقوع این حادثه، از آن جهت ضرورت دارد که به عنوان حادثهای منحصر به فرد، خود نشان از مجموعه حوادثی را دارد که زمینهساز به حکومت رسیدن حاکم آینده منطقه شام و حاکی از به قدرت رسیدن شخصیت مخالف حکومتهای شیعی ایران و عراق در سوریه قبل از ظهور دارد که تأثیر منفی بر امنیت مناطق شیعی در خاورمیانه از جمله امنیت شیعیان کشور عراق دارد. از این رو خسف دمشق در منظومه حدیثی، جزو "احادیث استراتژیک مهدوی"، محسوب میشود. زیرا خسف دمشق در محور جابیه و غوطه حرستا سوریه، نقطه عطف تحولات فتنه شام قبل از ظهور خواهد بود که در پی آن، دومینوی حوادث فتنه شام وارد مراحل بعدی یعنی اعلام خروج و ادعای استقلال ساکنان مناطق همرز با ترکها در منطقه شام (مَارِقَةٌ تَمْرُقُ مِنْ نَاحِیَةِ التُّرْک) و بعد از آن جنگ بین غربیها و غیرمسلمانان (وَ یَعْقُبُهَا هَرْجُ الرُّوم) و سپس حمله ترکها به جزیرة الشام در مناطق شمال شرق سوریه (سَیُقْبِلُ إِخْوَانُ التُّرْکِ حَتَّى یَنْزِلُوا الْجَزِیرَة) خواهد شد.